.

.

خدا !

اومدم نگران نشین مرسی از راهناییاتون Flower اوضاع تقریباروبراه حالم بهتربشه اگه عمری بود میام میتعریفم

 خدا حافظ همین حالا،همین حالا که من تنهام  

خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام  

خداحافظ کمی غمگین،به یاد اون همه تردید  

به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید 

 اگه گفتم خداحافظ، نه اینکه رفتنت ساده است 

 نه اینکه می­شه باور کرد دوباره آخر جاده است  

خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاها 

 بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا  

 آف گوپی به من 

  

حمام رفتم ،لباسی که قراره بپوشم آماده ست  ،چتری هام و کوتاه کردم ،موهام شونه ی شونه ست ، جوراب نو امو گذاشتم رو میز  عطرمو به تنم زدم ..  کادو ولنتاینت دم دستمه ... نیمچه ریملی زدم تا فردا ریمل ها زیر چشممو سیاه کنه و ریمل رو چشمام خوب خودشو نشون بده ... موبایلمو دو بار تنظیم کردم تا خواب نمونم ...

آماده ی آمادم ... فردا فردا فردا . نزدیک یه ماهه سه روز دیکه میشه یه ماه که ندیدمت ...