.

.

پایان طوفان !

گ این چند روز اتفاقات عجیبی افتاد ٬ خیلی عجیب یه خونه تکونی اساسی قبل از عید شاید تو رابطمون نیاز بود ... حتی اگه خیلی خیلی سخت باشه ! 

به همه چی فکر کردم  فکرای جورواجور اومد تو سرم . حتی جدایی خنثی 

اما اگه گره خوردی دیگه خوردی ٬اگه پیوند بستی دیگه بستی ! اگه شروع کردی پایانش سخته . 

نمیدونم اسمشو چی باید بزارم ؟سوء تفاهم ؟ اشتباه ؟ ندونم کاری ؟ لج بازی ؟ بچگی یا ... هرچی تو مخیلم جستجو میکنم نه میتونم اسم و دلیلی براش پیدا کنم نه اینکه بگم تقصیر من بو یا نه / - به فکر من بود برای تولم هدیه گرفته بود ٬از اون طرف من با دوستم رفته بودم بازار که برای دوستش هدیه بگیره ٬بعد از ظهر ِاون روز یادم نیست به خاطر چی اما میدونم یه خلاشه ی کوچیکی بینمون به وجود اومده بود ٬برای تغیر حال و هوا شروع کردم اس ام اسی از اونروزم گفتم ٬گفتم (... و یه انگشتر دیدم خوشم اومده شاید برم بگیرم /صبح پول همرام نبود نمیتونستم برای ولنتاین برات هدیه بگیرم اما یه چیزی گرفتم برات ۵۰۰ تومنه و  خیلی چیزای دیگه ای که شاید بتونم از دلخوری اونروزش کم کنم  و از یادش ببرم ... )  

اون هم برام انگشتر گرفته بود ٬به فکرش میرسه که بره اونو پس بده و همونی رو که من میخوام برام بگیره و از اونجایی که نمیدونست من چی میخوام تصمیم میگیره از دوستم بپرسه ٬از همین رو بهم گفت به دوستت بگو بهم زنگ بزنه و... منم نگفتم !  

دلخور شده بود ...٬ به اعتمادم شک کرده بود میگفت تو بهم اطمینان نداری ... اما من با همه ی  وجودم قبولش دارم ...  عشقی که  بینمونه داره چهار ساله میشه ... حتی اگه دو سالش از هم بیخبر بودیم ... اما عاشق که بودیم ؟ نبودیم ! 

چطور مینوتم شک کنم به کسی که تو اون دوسال به اندازه ی موهای سرم با دخترای دیگه سر و کله زده اما جذب نشده ؟ کسی که هنوز که هنوزه بهش اس ام اس میزنن و میخوان که ... اما اون بهشون محل سگ هم نمیزاره !     ها !؟؟  

پس به اعتمادم شک نکن همونطور که به خودم شک نداری ...  

تقریبا یه نصفه روز بلکم بیشتر از هم بیخبر بودم ٬مردم اما ... تا اینکه تک زد ٬ یه کم چت کردیم و بحث بحث بحث / بهم زنگ زد برای اولین بار سرم داد میزد ٬داااد ! از اون طرف خط صدای داد اون ،این طرف هم اشکای من ،همه ی صورتم خیس بود خیس ِخیس ... سنگ شده بود ،سنگ ِ سنگ ...  نگران

بهم میگه تو حاضر نیستی به خاطر ِمن غرورتو بشکنی اگه بینمون بحث پیش بیاد اون منم (گوپی) که باید آشتی کنم و حتی اگه تو مقصر باشی / میگه یه روز بهم زنگ نزدی تا آخر من زدم / میگه نمیتونی قبول کنی که اشتباه کردی ،اما کردی و... 

* امروز بازم یه یواشکی ِ دیگه بود بعد از 1 ماه حسابی چسبید ! خوشحالم که هر اتفاقی بینمون می افته بعد از حل ِاون مساله بازم میشیم هون -و- ِ همیشگی ،خوشحالم که بحث هامون هر چند طوفانی بینمون فاصله نمیندازه و باعث ِکینه نمیشه ... 

خوشحالم که با منی و من با تو ،خوشحلام که ما هستیم، باااا هممم.قلب 

پ ن : به احتمال ۹۰ در صد سهمیه ی اینترنت این ماه خیلی زودتر ار ۱۵ اسفند تموم میشه . اگه کمرنگ شدم اینترنت ندارم و حال و اوضام مثل ِ یه معتاد ِدر حال ِ ترکه . ۱۶ هم میام ...