.

.

عرو*سی !

گ 

از صبح میخوام بیام بنویسم اما این اینترنت سرعتش خیلی پایینه نمیدونم اشکال از چیه .

گیتی نوشت :   

جمعه هزار تا کار داشتم شنبه تحویل کارمون بود و کلی گرفتار بودم . اما به حر حال میدونستم گوپی شب میره و حتما باید قبل از رفتنش حتی اگه شده نیم ساعت هم با هم چت کنیم . صبح تا شب گوش به زنگ بودم اما خبری نشد . ساعت هشت که رفتم براش آف بزارم که کجایی زنگ زد که من دارم میرم راه آهن !

کلی خورد تو ذوقم .

شنبه / یکشنبه  تقریبا هیچ اتفاق خاصی نیفتاد.فقط شنبه رفتم لباسمو گرفتم .

 

و اما عرو * سی  :  دوشنبه عروسی دوستم بود . تقریبا هفت سالی میشه که با همیم و یه جورایی از دوستای صمیمیم محسوب میشه .  

صبح تا ظهر که  دانشگاه بودم . وقتی برگشتم سریع پریدم تو حم*ام و  به امر شست و شو و تم*یز کاری مشغول شدم . قرار بود ساعت چهار دوستم ( رز ) بیاد خونمون که با هم بریم آرایشگاه اما زنگ زد که نمیتونه بیاد . نزدیکای پنج آماده شدم و اول رفتم خونه ی خیاط شنلم رو گرفتم . بعد هم پیش به سوی آرایشگاه . تقریبا تا شش نشستم و بعد موهامو بیگودی کردن / بعد هم بیگودی ها رو باز کردن و موهامو جمع کردن . من همیشه موهای جمع رو به سشوار ترجیح میدم چون دیکه بسته ست و آدم تو عرو*سی خیالش راحته . 

وقتی بستن موهام تموم شو مامان گفت : به نظرت خوبه ؟ من خوشم نمیاد / شده مثل موهای شونه نکرده و...

خلاصه حسابی حالمو گرفت .  

من هم دیدم اینطوری میگه گفتم بازش کردن و دوباره یه مدل دیگه موهامو جمع کردن !

تقریبا تا یک ربع به هشت  آرایشگاه بودم . بعد هم رفتم خونه و تند و تند مشغول آماده شدن . آخر سر هم ساعت نه  رسیدم . همه ی دوستا تقریبا بودیم . ( حر / اا / اه / اه / رز )   

همون موقع عرو*س دام*اد هم اومدن . عرو.س خیلی خوشکل شده بود و بی نهایت ناز !  داماد هم خوب شده بود اما  عروس خیلی بهتر بود / عروس 20 ساله و داماد هم 22 .مامان عرو..س اومد پیشمون و خوشامد گویی و ... بعد هم گفت همه میگن چقد دام...... !  

خلاصه نور پردازی و صدای ترانه و رقص و... از هیچی برای عروس کم نزاشته بودن .خواهر شوهر هم که  دیگه دل تو دلش نبود از اول تا آخر داشت میرقصید !     

دیگه حرفی ندارم / فک میکردم خیلی بیشتر بنویسم اما گوپی تو تلفن.... خیلی هم دلت بخواد / حیف ! 

 قدر نشناسی ! 

چند وقت پیش یه پست خالی گذاشتم واسه ی حرف های دلم . اما اون موقع به دلایلی از نوشتن توش پشیمون شدم ... 

شاید باید بنویسم / سر فرصت / فعلا