.

.

کار گیر دار !

گ وقتی همه جا سر میزنی که کارت رو بدی درست کنن نمیشه  یعنی چی ! 

وقتی دیشب با هزار مشکل رفتی از یارو تایپ و تکثیری پرسیدی کارت رو انجام میده / گفته آره / امروز مغازش بسته ست یعنی چی ! 

وقتی هزار تا مغازه را از این طرف شهر تا اون طرف میری و همش یه جای کارت گیر داره یعنی چی !

یعنی چی رو بیخیال !

با این اعصاب داغونت میخوای چی کار کنی ؟  

جمعه :

دیشب کلی به این در اون در زدم که کارم درست بشه اما نشد ٬ فک کنم امروز بتونم حلش کنم .اگه خدا بخواد . 

گاهی وقتا آی حرسم میگیره از بعضی چیزاااااا که تو اون موقع میخوام زمین و زمان رو به هم گره بزنم و بندازمش اون دور دورا که دیگه هیچی و هیچ جا و هیچ کسو نبینم . اما این کار که املا امکان نداره ! داره ؟  

درست تو همین اثنا؟ بغضم میگیره ٬ به قول بابام لُنجام آویزون میشه / و اون هی بهم میگه کُپ گنده !  

دیروزم تو همین حال احوال  بودم . گوپی تو این جور موقعیت ها و امثالهم خیلی خونسرد و آرومه و انگار نه انگار که هیچ اتفاقی افتاده . میگه من به اون بالا توکل میکنم / یعنی اونی که اون  بالاس میتونه ؟ 

 * امروزم دوباره بحثمون شد . منو باش چه سر خوش و خوش خیال اومدم میگم فلان هتل عروسیاشو تو باغ میگیره ! ماهم عروسیمونو اون جا بگیریم ؟ / جواب : به (بابات )آقا ... بگو !  

من : اصلا عروسی نمیخوام ! 

* بدترین چیزی که منو حرس میده و ناراحتم میکنه اینه که بخوام یه کاریو بکنم و نشه . یه چیزی و بخوام و امروز و فردا بشه / من یه چیزی که دلم میخواد رو همون لحظه میخوام ٬ اگه تو اون لحظه اون چیز رو نتونم پیدا کنم دیگه نمیخوامش !  

تو زندگیم خدا را شکر هیچوقت هیچی کم نداشتم . همیشه هر چی خواستم بوده / یا اگه  نبوده وقتش نبوده٬ نه اینکه پولش نباشه . تو زندگی با گوپی باید خیلی وقتا از اون خواسته های دلم بزنم / نه به این دلیل که وقتش نیست / چون پولش نیست ! 

قبول ! 

همه ی زندگی ها اوایل همینه / همه ی زوج هایی که میخوان یه زندگی خوب داشته باشن اون اوایل زندگیشون از بعضی خواسته های دلشون میزنن و صبر میکنن تا بعدا اون خواسته هاشون رو بدست بیارن . 

*به قولی : من هیچوقت برای خودم یه زندگی آماده و محیا رو نخواستم ٬ هیچوقت نمیخوام وارد یه زندگی از قبل آماده و راحت بشم / چرا : چون اونطوری هیچ لذتی برای داشته هام ندارم و اون داشته هایی رو که دارم یکی دیگه برام محیا کرده و خودم تو بدست اوردنشون نقشی نداشتم .و این جا من میشم یه مصرف کننده ! 

* هر کسی ( هر دختری ) تو زندگی و تفکراتش بهترین صحنه ی زندگیش رو اون لحظه ای تصور میکنه که عروسیشه ٬  حالا اگه اون دختر به هر دلیلی نتونه اون عروسیی رو که از بچگی تو ذهنشه داشته باشه آیا میتونه از اون خواسته های چندین و چند سالش بگذره / به خاطر عشق . 

*یک سال و ... هرچی و هرچی که مونده به ما شدن یا ما نشدن دیگه مهم نیست ! 

چون من میخوام اون زمانی اون یک سال و اندی برسه که ما واقعا ما باشیم .امیدوارم اون زمان اونی که قراره همراه همیشه ی زندگیم بشه به این باور و اعتقاد رسیده باشه که من و  اون جوری که هستم دوست داشته باشه / و همین طور من هم به این حرف رسیده باشم . 

امید وارم نگه سایه .... من سایه نیستم ٬سایه هم من نیست ! 

امیدوارم نگه تو فکر میکنی دختر پادشاهی ! 

امیدوارم نگه تو خوشکلی از نظر مننننننننن ٬ نظر بقیه برام مهم نیست . 

جدا نظر بقیه چیه ؟ مهم نیست / مهم اینه که من خوبم از نظر بقیه اما نظر گوپی قلبا یه چیز دیگست شاید ! 

امیدوارم .... 

* دیگه برام مهم نیست چقدر مونده تا ما شدن یا ... برام مهم اینه که اون ما شدن ما باشه نه م ا .  تو هر * ای نظر من یه چیزه ٬ فک کنم دچار تناقض گویی شدم   گفتی برو اگه قراره اینجور باشی دیگه نیا.

 

   *یعنی من میتونم رو خواسته های دلم پا بزارم تا به دلم برسم *