.

.

اولین خرید دو تا یی !

گ طلسم من و گوپـ ـولی خان شکسته شد و امروز با هم کللی گشتیدیم ! 

اولِ صبح من رفتم خونه دوستم ( رز ) چون قرار بود باهام بیاد بریم واسه تولدِ گوپـ ـی هدیه بخریم از اون طرفم رفتیم دفتر ِ مامان ِ دوستم و اون یکی دوستمو برداشتیم و با هم راه افتادیم تو خیابونا . 

همون اول ِ اول من اون یه چیزو که میخواستم از اینترنت خرید کنم و دست دست کرده بودم رو پیدا کردم و خریدمِش البته با نُه تومن تفاوت قیمت ! ( میسی از الهه جون جون )  

بعد از اون رفتیم کتاب فروشی از اونجا زنگ زدم به گوپی ببینم تو چه مایه هایی کتاب دوست داره که گوپی از خریدن ِ کتاب منصرفم کرد و گفت همشونو دارم . 

منم گفتم پس چی ی ی ی  ؟؟؟ ( با عصبانیت ) اونم گفت نمیدونم / هرچی دلت میخواد برام بگیر البته زیر ِ ۱۰ تومن ! آخه من با ده تومن چی بگیرم .  

یه کتابم گرفتم واسه خودم روابط با خانواده ی همسر و اینا . 

خلاصه گفتم خودت پاشو بی ها باهم بریم . اومد دنبالمون و رفتیم تو پاساژ کلی خندیدیم و کلی گشتیم و مسخره بازی در اوردیم / اونجا که از چیزی خوشمون نیومد٬ یه کت اسپرت ِ خوشکل بود که من خوشم اومد ازش ٬ گوپی هم پوشیدش خوردنی و ماه شده بود . اما گوپی از اونا نمیپوشه ٬ آقامون تریپ مردونه دوست داره ٬ خلاصه از ادکلن رسیدیم به کفش از کفشم به کُت . 

از پاساژ اومدیم بیرون و رفتیم خیابون ِ... اونجا هم رفتیم تو یه پاساژ و شروع کردیم دید زدن٬ رفتیم توی یه فروشگاه / گوپی جولو تر از من رفت تو٬ همین که من دو قدم رفتم داخل یهویی یکی گفت : سلام آقای ...  

وای ی ی ! من  همونطور که داشتم میرفتم تو اومدم بیرون اینجوری  ...  اما گوپـ ـی وایساده بود به حرف زدن٬ من و دوستمم رفتیم جولو تر که هم  چند تا دیگه از فروشگاه ها رو ببینیم هم تو دید ِ اونا نباشیم . که چشممون خورد به یه دونه از اونایی که گوپی دوس داره بپوشه ٬ و گوپی رو زنگش زدیم بیاد .و دید و پوشید و خوشمل شد و پسندیدو خریدیم و رفتیم ... 

اون آشناهه یِ گوپی فهمید که ما با هم بودیم٬ می شد ( پسر ِ برادر ِ داماد ِ گوپی اینا ) حالا کم کم گند قضیه در میاد . 

*  آقامون زنگ زد میگه تو از همه دوستات خوشکل تری و از همه نظر از اونا سری ی ی ی ... اِنقده خوشمون اومد...

*  گوپـ ـی جون  امروز خیلی خیلی خوشمل و خوردنی شده بودی ٬ تا اون حد که آدم میخواست لُپاتو بگیره بکنه . 

 ......................

پ ن :  مامان ِ گوپـ ـی خریدمون رو تو ماشین ِ گوپی دیدن !  

 مامان٬ کیف ِ خرید به دست میاد تو خونه : این واسه کیه ؟ 

 گوپـ ـی ِ طفلکی پای کام در حال ِ چتیدن با گ :  من  

مامان : کجا بوده ؟  /  گوپـ ـی : یکی برام خریده ..  / مامان : آقا گوپـ ـی و این کار ها !   / گوپـ ـی :