.

.

عاش*ورا !

گ  من و گوپـی امروز به صورت خیلی خیلی ناباورانه و حساب کتاب نشده همدیگه رو دیدیم ! 

البته این دیدار پنج شش دقیقه بیشتر به طول نینجامید اما خوب خودش کلییییی بود . فکرشم نمیکردم توی این جمعیت بتونم پیدات کنم و همدیگه رو ببینیم . من که از ترس ِ لو رفتن توسط دختر عمم نتونستم ببینمت اما تو خوب دید میزدی اااا ناقلا ! 

 

* یکی از فامیلامون ۶ سالشه ٬ چندی پیش دندونش می افته و باباش دلش نمیاد اون دندونه رو دور بندازه !  میزاره توی جیبش ! امروز یهویی دست میکنه تو جیبش و دندونه رو درش میاره ٬ همه میپرسن این چیه ؟؟؟    میگه اِ ااا دندون ِ یاس*ینه  ... افتاده گذاشتمش توی جیبم ٬ اتفاقا چند بار هم به جای نخود گذاشتمش توی دهنم اما فهمیدم نخود نیست درش اوردم   

*  پرشین یه گزینه خوبی رو اضافه کرده برای وبالیگ ٬ نوشته ها رو میشه توش رمزی کرد ٬ خیلی عالیه !  ............  مرددم ! نمیدونم کلا برم اونجا یا نه ... واسه لو نرفتم بهترین گزینست ... شاید تا عید امسال اینجا بمونم بعدکلا آرشیومو انتقالش بدم اونجا و دوباره دوستامو دور ِ خودم جمع کنم . شایدم نرم...  

نهمیدونم